پس از گزارشی که من از شرایط رسیدگی به صورت وضعیبت به سرپرست اداره دادم، جلسه ای با حضور معاون وزیر و مسئولین اداره توسعه فرودگاه ها و مهندسین مشاور پروژه و پیمانکار مربوطه تشکیل گردید. در آن جلسه من وضعیّت را کاملاً تشریح کرده و اعلام نمودم که اگر این صورت وضعیبت بطور دقیق رسیدگی شود مسلماً رقم نهایی حدود چهل درصدِ رقم اعلان شده فعلی خواهد بود. در صورتیکه خیلی از مواردِ اجرا شده به حساب نیامده است. و در حقیقت این صورت وضعیّت بایستی از ابتدا تهیّه شود. و در آن جلسه پیمانکار پذیرفت که صورت وضعیّت را مجدّداً تهیّه نموده و ارائه نماید. به این ترتیب و بعد از آن جلسه من کار خود را در آن تشکیلات خاتمه یافته فرض کردم.
از قرار معلوم پس از گذشت چندین ماه، آن پیمانکار با انتخاب یک مترور متخصّص و قوی صورت وضعیّت قطعی آن پروژه را مجدّداً تهیّه کرده و به اداره توسعه فرود گاه ها ارسال نموده بود.
در این زمان با توجّه به اینکه تشکیلات توسعه فرودگاه ها در حال بر چیده شدن بود لذا خود معاون وزیر از من دعوت کردند که رسیدگی صورت وضعیّت ارسالی را به عهده بگیرم. با اینکه من هیچ نوع اشتیاقی به این کار نداشتم ولی با توجه به شخصیت برجسته و محترم و قابل اعتماد معاون محترم وزیر، کار را پذیرفتم. و با تنظیم یک قرارداد جدید مجدّداً رسیدگی به صورت وضعیّت جدید را با دو نفر دیگر همکارانم شروع کردیم. این بار صورت وضعیّت خیلی خوب تنظیم و تهیّه شده بود و خود تهیّه کننده همکاری خیلی خوبی داشت. با این وجود، مسائلی هم بحث بر انگیز بود. از جمله طبق قرارداد می بایست اصل تأیید شده صورتجلسه ها را به من تحویل می دادند ولی متأسفّانه این کار را نمی کردند و یا اصلاً اصل صورتجلسه ای وجود نداشت! درعین حال که اصل صورتجلسه وجود نداشت تأیید مهندس مشاور را هم درکپی صورتجلسه ها نداشتند. با توجّه به اینکه صورتجلسه ها ارقام زیادی را تشکیل می دادند، لذا لازم بود که اصل صورتجلسه ها با امضای اصلی ارائه میگردید. به دلیل اینکه اصولاً کپی اسناد از نظر قانونی هیچگونه سندیتی ندارد مگر اینکه رونوشت یا کپی برابر اصل تأیید شده باشد. به هر صورت اصل صورتجلسه ها وجود نداشت و همینطور که مطرح شد مقادیر آنها هم زیاد بود. در عین حال اکثر صورتجلسه ها هم غیر عادی به نظر می رسید. بطور مثال یک سری از در پنجره های فلزّی که از پروفیل توخالی ساخته شده بود به طور جمعی وزن شده بود، وزن آنها به نسبت شماره پروفیل و کارخانه سازنده آن خیلی سنگین تر بود. از آنجاییکه من میدانستم که هر مترمربع پنجره از آن پروفیل ها حدوداً چه وزنی دارد، لذا در مرحله اوّل سطح پنجره های صورتجلسه شده را حساب کردیم و به حداکثر وزن مترمربّع آنها ضرب کردیم و متوجّه شدیم که وزن پنجره های صورتجلسه شده تقریباً دو برابر وزن واقعی در می آید! بعد برای اطمینان بیشتر پنجره های صورتجلسه شده را از روی نقشه هایشان دقیقاً حساب کردیم ونتیجه همان بود که از طریق محاسبه سطح آنها به دست آورده بودیم. موارد از این قبیل در بین صورتجلسات زیاد بود و همانطور که مطرح شد اصل صورتجلسه ها هم وجود نداشت.
ازطرف دیگر پیمانکار پروژه را به نحو احسن انجام داده بود. و بدون توجّه به پایین بودن قیمت قراردادش، در مصالح و اجرای صحیح کار کوتاهی نکرده بود. رقم نهایی صورت وضعیّت هم با کارهای انجام شده مطابقت داشت. با این حال اگر آن صورتجلسه ها منظور نمیشد، مسلماً پیمانکار ضرر میکرد.
در این میان بر سر دوراهی قرار گرفتم نه میتوانستم غیر قانونی عمل کرده و صورتجلسه هارا بپذیرم و صورت وضعیّت را تأیید کنم، و نه می توانستم در جهت صدمه زدن و ضرر پیمانکار عمل نمایم. لذا این مطالب را عیناً با سرپرست اداره در میان گذاشته و صورت وضعیّت را که با مداد اصلاح کرده بودیم بدون این که امضاء و تأیید کنم طیّ گزارشی به ایشان تحویل دادم. نا گفته نماند که من با پیمانکار آن پروژه هیچگونه آشنایی نداشتم و آن پیمانکار هم شدیداً از من دلخور بود، در یکی دو مورد هم برخورد نامناسبی با من داشت. ولی از آنجاییکه کارش را درست انجام داده بود و شخصیّت خوبی هم داشت لذا من هرگز نخواستم به ضررش کاری انجام دهم.
4 comments for “خاطره رسیدگی یک صورت وضعیّت قطعی ۴”