در بخش ۹ به انعقاد قرارداد تهیّه صورت وضعیت قطعی و رفتارها و شخصیّت خوب مدیر آن شرکت اشاراتی شد. و اینک ادامه خاطرات: از جمله خاطراتی که در آن پروژه داشتم، این بود که یک روز مهندس سرناظر پروژه که شخص فوق العاده مقتدر، با سواد، سخت گیر و با ابهت بود، پیش من آمد، نقشه ای را به من داد و چند نفر هم به من معرّفی کرد که من آن نقشه را با کمک آن چند نفر تا بعد از ظهر همانروز حساب کرده و به ایشان تحویل دهم. نقشه مربوط به دپوهای مصالحی بود که پیمانکار دست دوم شرکت تهیّه کرده بود، و محاسبه حجم آنها هم چندان آسان نبود. اوّل شروع کردم به توضیح دادن نقشه و طرز محاسبه آن به افرادی که به من معرفی کرده بودند و تقسیم کار بین آنها، ولی مدتّی گذشت من متوجّه شدم که کلّی وقت گذشته و ما هنوز هیچ کاری انجام نداده ایم. اگر در مدتّی که کار را توضیح می دادم -احساس هم می کردم که آقایان خیلی راحت متوجّه مطلب نمی شوند- خودم کار را شروع کرده بودم، کلّی کار انجام شده بود. لذا همه دوستان را مرخص کردم و سپس خودم به تنهایی شروع کردم به محاسبات مربوطه و خوشبختانه توانستم در موقع مقرّر محاسبات را تمام کرده و تحویل دهم.
یکی دیگر از خاطراتم در آن پروژه این یود که معماری داشتیم که مسؤلیت اجرای قسمتی از پروژه را به عهده داشت، یک روزی ایشان به من گفتند که من قبلاً در شرکتی کار می کردم و پروژه ای که در آن مشغول بودم خیلی کوچکتر و ساده تر از این کار بود، ولی برای تهیّه متره آن پروژه چند نفر مشغول بودند و هر چند ماه یک بار با کلّی سر و کلّه زدن صورت وضعیّت می دادند. ولی شما به تنهایی هر ماه برای پروژه به این بزرگی به طور منظّم صورت وضعیت تهیّه می نمایید. چطوری این کار را انجام می دهید؟
من یه طور معمول این کار را انجام می دادم و در این زمینه هیچ ادعایی هم نداشتم و فکر هم نمی کردم کار مهمّی انجام می دهم. منتهی علّت موفقیّت من در این کار داشتن برنامه منظّم و استفاده بهینه از زمان بود، بطوری که حتّی یک لحظه از وقت خود را هدر نمی دادم. اگر زمانی کمی غفلت کرده و چند دقیقه از وقتم را تلف می کردم ، متوجّه می شدم که زمان زیادی عقب افتاده ام. در نتیجه به هیچ وجه اجازه نمی دادم که لحظه ای از وقتم به هدر رود.
دلیل دومّی که باعث شده بود من بتوانم کار خودم را به طور منظّم، به موقع و بطور دقیق انجام دهم محیط کارم و امکاناتی بود که برایم فراهم شده بود. اطاق کار من کاملاً شیک و راحت بود و تمام امکاناتی که نیاز داشتم در اختیارم بود و هیچ کس هم اجازه نداشت مزاحم کار من بشود، مگر در موارد خاصّ. با توجّه به اینکه آن پروژه نقشه هائی داشت که خیلی طویل بودند، برای اینکه بتوانم نقشه ها را راحت مطالعه نمایم میزی به صورت زاویه دار در یک طرف دیوار اتاق به طول تمامی دیوار ساخته شده بود. و من با یک صندلی چرخ دار با حرکت در طول میز نقشه ها را مطالعه می کردم. البتّه میز دیگری هم برای انجام کار های دیگرم داشتم.
در نوشتن متره حالتی وجود دارد که باید به آن توجّه کرد. وقتی شروع به متره کردن می کنیم، در مرحله اوّل باید نقشه مورد متره را کاملاً مطالعه نماییم، و توجّه داشته باشیم که چه آیتم هایی را می خواهیم حساب کنیم. پس از اینکه نقشه و جزئیّات آنرا کاملاً به ذهن خود منتقل نمودیم، شروع به نوشتن متره می نمائیم. در این زمان که شروع به متره نمودیم توجّه به زمان و استفاده بهینه از زمان فوق العاده مهّم است. زیرا اگر غفلت کرده و زمان را از دست بدهیم، موارد به مغز سپرده شده فراموش می شود، و برای یاد آوری آنها بایستی وقت زیادی را مجدداً صرف کنیم. ( ادامه دارد)
2 comments for “خاطره تهیه یک صورت وضعیّت. بخش ۱۰”