بانام و یاد خدا و برای خدا
پندار نیک + گفتار نیک + کردار نیک = زندگی نیک
در بخش گذشته در رابطه با بازدید داخل ساختمان و کارهای در دست اجرا بحث گردید. از استاد نقّاش پرسیدم که چرا روغنی که به دیوار مالیده شده است یک قسمت عمده آن شفّاف ولی قسمتهای دیگری از آن کدر می باشد؟ در این گونه موارد بر خورد و جواب استاد کارهای با تجربه بخصوص معمار های سنّتی خیلی جالب است! چون اکثراً جواب درست به آدم نمی دهند، ولی جواب قانع کننده آماده ای برای گفتن دارند. و جالب اینجاست که گفته خودشان را اگر واقعی هم نباشد با اصرار تمام به اثبات می رسانند. من با توجّه به این مطلب اکثراً مسئله را پیگیری نمی کنم.
در مقابل سؤال من از استاد نقّاش ایشان بدون معطّلی جواب دادند در آن قسمت ها گچکاری آسیب دیده بوده و ما ترمیمش کردیم و چون گچکاری هنوز کاملاً خشک نشده بود لذا روغن مالیده شده حالت کدر به خود گرفته است. بطوریکه می بینیم جواب به ظاهر منطقی و قانع کننده است من هم نشان دادم که قانع شدم و دنبال ماجرا را نگرفتم. چون من آنجا مهمان بودم و مسئولیتی نداشتم و از طرف دیگر ظاهراً مسئله چندان مهمّی نبود. ولی از آنجائیکه از جواب استاد نقّاش قانع نشده بودم درباره اش فکر کردم و سؤالات زیادی در ذهنم مطرح شد. یکی اینکه اصلاً روغنی که مصرف می کردند چه روغنی بود، چون نه مثل روغن بزرک بود و نه مانند روغن الف. دوّم اینکه واقعاً چرا یک قسمت دیوار از پائین تا بالا شفّاف بود و یک قسمت دیگر از پائین تا بالا کدر شده بود. در این زمینه، توضیح استاد نقّاش با توجّه به اینکه سطح کدر خیلی بیشتر از آن بود که مسئله ترمیم مطرح شود، نمی توانست جواب منطقی باشد. حالت دوم می توانست این باشد که احیاناً در قسمت کدر روغن کمتری بکار رفته باشد. جواب سوّم که احتمال آن ضعیف به نظر می رسد این است که ممکن است در آن قسمت نوع قلم عوض شده باشد و یا حالت قلم تغییر کرده باشد، مانند اشباع شدن قلم و یا کمی سفت شدن آن. به هر حال دلیل این مسئله برای من روشن نشد.
در اینجا بد نیست باز توجّه به دقّت عمل در کارها یاد آوری شود. مطالبی که در بالا مطرح شد به حسب ظاهر خیلی پیش پا افتاده و سطحی است و خیلی راحت می توان از آن گذشت و ممکن است مسئله ساز هم نباشد. در صورتیکه وقتی توجّه کنیم می بینیم همین مطالب ساده چه عواقبی می تواند داشته باشد. مثل دو رنگ شدن دیوار در دراز مدّت، در صورتیکه جای کدر روغن کمتری خورده باشد مسلماً عمر رنگ در آن قسمت کمتر از قسمت های دیگر خواهد بود و شاید خیلی موارد دیگر. بنابر این بایستی در کارها دقیق باشیم و از موارد پیش آمده که به نظر پیش پا افتاده به نظر می رسد به سادگی نگذریم.
استاد نقّاشی که آنجا کار می کرد آدم با تجربه و علاقمند به کارش و شخص قابل اعتمادی به نظر می رسید و کارش را هم تا حدود زیادی درست انجام می داد و مدیر پروژه هم از کارش راضی بود. با اینحال من از ایشان پرسیدم رنگی که شما می زنید، فکر می کنید چه مدّتی دوام خواهد داشت، ایشان بلا فاصله جواب دادند که اقلاً ده سال، که طبیعتاً جواب قانع کننده ای بود.
از نقاط قوّت دیگر پروژه مصالحی بود که برای نازک کاری انتخاب شده بود. پلّه ها و نمای خارجی ساختمان از سنگ مرمریت اجرا شده بود و کف اطاقها هم سنگ پلاک خوبی بود. معلوم بود که کارفرما به کیفیّت ساختمان بخصوص نازک کاری توجّه کامل دارد. پیمانکار هم در اجرای آن دقیق است. مابین پیمانکار و دستگاه نظارت هم همکاری خوبی مشهود بود.
از تکنولوژی های جدید تنها موردی که به نظرم رسید اجرای سقف کاذب با سیستم سقف های کاذب یکپارچه کناف بود، که بنا به تعریف کارخانه سازنده به شرح زیر می باشد؛
سقف های کاذب یکپارچه کناف ساختارهای سبکی هستند که به واسطه تولید صنعتی، دارای مشخصات فنّی استاندارد می باشد. ساختار آن شامل زیر سازی سبک فولادی معلق ساخته شده با مقاطع u,l و c بوده که صفحات روکش دار گچی بوسیله پیچ مخصوص بر روی آنها نصب می شود. که این صفحات دارای ضخامت کمی بوده و سبک هستند.
هر پروژه ای نقاط ضعف و نقاط قوّتی دارد که به خواست خدا در بخش های بعدی باز هم روی آنها بحث خواهیم داشت. ( ادامه دارد)