خاطره:مدیریّت دفتر فنّی یک پروژه- بخش پنجم

دوستانی که برای کمک به کارهای دفتر فنی آمده بودند، با روش خودشان به کارشان ادامه می دادند و دفتر فنّی هم بدون اینکه برنامه های خود را تغییر دهد طبق برنامه خود پیش میرفت.

کم کم به پایان سال نزدیک می شدیم و عید نوروز و تعطیلات عید در راه بود. دوستان هم می بایست تا آخر سال کارشان را تمام کرده و تحویل می دادند. گویا این برنامه ای بود که شرکت برای آقایان تنظیم کرده بود. تا قبل از آمدن این دوستان هم مسئولان  برای ضعیف نشان دادن دفتر فنّی برنامه های زیادی پیاده کرده بودند،تا بتوانند نقطه ضعف اساسی از دفتر فنّی گرفته  و به بهانه این که دفتر فنّی نمی تواند تعهدّات خود را انجام دهد، قرارداد دفتر فنّی را فسخ کنند. چون از طرفی پیشرفت و کارکرد پروژه جواب گوی هزینه های دفتر فنّی نبود و از طرف دیگر با توجّه به شرح وظایف دفتر فنّی و اجرای آنها، پروژه نمی توانست جوابگوی کارکرد دفتر فنّی باشد و این مطلب را من شخصاً خوب می فهمیدم. خودم هم به این نتیجه رسیده بودم که بهتر است به قرارداد دفتر فنّی خاتمه داده شود و یا قرارداد اصلاح شود، که آن هم مشکلات خودش را داشت. ولی متأسفانه طرز بر خورد شرکت با این مسئله چندان جالب و منطقی نبود. روشی که در پیش گرفته بودند ضعیف نشان دادن دفتر فنّی و بهانه گیری بود. که آنهم با توجّه به قدرت بالای دفتر فنّی به نتیجه نمی رسید. به طور مثال دفتر فنِّی گزارشات روزانه را طبق برنامه، هر روز عصر تکمیل کرده و صبح اوّل وقت روز بعد تحویل دستگاه نظارت می داد. گزارش هفتگی و گزارش ماهیانه را نیز طبق معمول با تمام جزئیات همراه با عکس کارهای انجام شده در پروژه و  جداول توزیع نیروی انسانی و ماشین آلات در طول ماه و همین طور مصالح تولیدی و مصالح مصرفی و خلاصه کلیّه اطلّاعات پروژه در گزارش ها ت منعکس و ارسال می شد. صورت وضعیّت ماهیانه نیز به طور منظّم تنظیم می گردید و ابتدای هر ماه تحویل دستگاه نظارت می شد. در یکی از ماه ها که کارکرد پروژه هم خیلی کم بود، به صورت شفاهی از دفتر فنّی خواسته شد که برای آن ماه صورت وضعیّت تهیّه نشود، ولی چون این مطلب به صورت شفاهی مطرح شد و نه دستور کتبی و رسمی، لذا دفتر فنّی که وظیفه اش تهیّه صورت وضعیّت به صورت ماهیانه بود، صورت وضعیت آن ماه را نیز تهیّه کرد. البته آن صورت وضعیّت را به دستگاه نظارت نفرستادیم و فقط تحویل رییس کارگاه دادیم که تا حدّی هم باعث دلخوری ایشان هم شد! کارهای انجام شده برای هر دو قرارداد پروژه یعنی رینگ شرقی و رینگ غربی یک سان انجام می شد.

در یکی دیگر از این برنامه ها ، با توجّه به این که کنترل پروژه جزو وظایف دفتر فنّی بود ودفتر فنّی هم بدون سر و صدا راه انداختن کار خودش را انجام می داد، آقایان یک مهندس صنایع جا افتاده ای را به پروژه آوردند که ایشان کنترل پروژه را به عهده بگیرند. گفتند کنترل پروژه کاری تخصصی است و حتماً باید توسّط مهندس صنایع انجام پذیرد. این مطلب توسّط یکی از مهندسین صنایع جوان از پرسنل شرکت مطرح شد و بالاخره هم حرفشان را به کرسی نشاندند. آن آقای مهندسی که قرار شد این مسئولیّت را بپذیرند شخصیّت خوبی داشتند ولی خودشان را بیش از حد قبول داشته و مطرح می کردند. و البته در عین تخصّص در امر کنترل پروژه قاعدتاً به مسائل راه سازی چندان آشنایی  نداشتند. ولی چون بیان خوبی داشتند و به قول خودشان مغز خاکستری شان خیلی خوب کار می کرد، در نتیجه می توانستند خودشان را خیلی خوب مطرح نمایند. این جناب مهندس هر دو هفته یک بار به پروژه می آمدند، و همه مسئولین پروژه از قبیل مدیر پروژه، رئیس کارگاه ها و دفتر فنّی و معمارهای کارگاه ها را در دفتر مدیر پروژه جمع می کردند و داد سخن می دادند که بایستی این پروژه را به هر قیمتی شده پیش ببریم و بایستی هر چه سریع تر برای نمایش هم شده آسفالت ریزی را شروع کنیم و از این قبیل حرف ها یعنی همان طور که ایشان حرف های خودشان را به صورت نمایشی نشان می دادند معتقد بودند که پروژه هم به صورت نمایشی اجرا گردد. البتّه از نظر سیاسی شاید این برنامه درست بود ولی به قول یکی از دوستان ذهن ما افراد فنّی برای سیاست برنامه ریزی نشده بلکه ذهن ما فنّی و منطقی است. کار مهندسی بدون اجرای پیش نیاز ها قابل قبول یک مهندس نمی باشد. مثلاًً قبل از اجرای روسازی راه یعنی قبل از ریختن بیس و ساب بیس اجرای آسفالت به هیچ عنوان قابل قبول نمی باشد. و یا قبل از قیر پاشی زیر آسفالت اصلاً آسفالت ریزی صحیح نیست. و جالب بود که آقای مهندس، برنامه ریزی می کردند که هر چه سریع تر آسفالت ریزی انجام شود ولی هیچ اشاره ای به قیر پاشی نمی نمودند و این که برای قیر پاشی نیاز به تانکر قیر پاش هست که هنوز شرکت به کارگاه (جزیره)نیاورده بود چون طبق برنامه زمان بندی موقع اسفالت ریختن نبود. نا گفته نماند که احتمالاً این سیاست نشأت گرفته از سیاست کار فرما بود که می خواست به هر نحوی اجرای پروژه را در منطقه نشان دهند حتّی اگر نمایشی هم بوده باشد. ادامه دارد

خاطره: مدیریّت دفتر فنّی یک پروژه بخش چهارم
خاطره:مدیریّت دفتر فنّی یک پروژه- بخش ششم
Facebooktwitterlinkedinmail

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *