دسته: خاطرات کاری

خاطره: تنظیم اسناد مناقصه بخش پایانی

به طوریکه در بخش اوّل مطرح شد محاسبات و تهیّه مدارک باهمکاری و هم فکری مدیران شرکت با تلاش فراوان تنظیم و آماده گردید. و در روز معبّن شده تحویل مناقصه گذار گردید.
بطور معمول مناقصه گزار اوّل مدارک و اسناد رسیده از پیمانکاران را بررسی نموده و امتیاز آنها را ازدیدگاههای خویش تعیین مینماید. وبعداً در روز معیّنی اکثراً با حضور پیمانکاران شرکت کننده در مناقصه پاکت های حاوی پیشنهاد نرخ را باز می نماید.

خاطره: تنظیم اسناد اسناد مناقصه بخش اوّل

سال ها قبل، از شرکتی، کاری به من پیشنهاد شد. مناقصه ای بود که می خواستند محاسبات و تنظیم آن را من انجام دهم. با توجّه به این که زمان کار محدود بود، من بعد از اینکه فهمیدم آن شرکت از چه طریقی با من آشنا شده، مبلغی را تعیین نموده و به اطلّاع آن ها رساندم و گفتم این کار را انجام می دهم ولی هیچ تضمینی برای برنده شدن شما در مناقصه نخواهم کرد. آنها هم پذیرفتند.

خاطره: قدرت عمل کرد مغز انسان

قدرت عمل وسرعت محاسبه مغز انسان درحد خیلی بالا وباور نکردنی می باشد به طوریکه کارشناسان مسائل مغز معتقدند که هیچ کامپیوتری به به قدرت وسرعت آن نمی رسد. در این زمینه من شخصاً تجربیّاتی دارم که به راحتی میتوانم این مطالب را بپذیرم .

خاطره رسیدگی یک صورت وضعیّت قطعی ۴

پس از گزارشی که من از شرایط رسیدگی به صورت وضعیبت به سرپرست اداره دادم، جلسه ای با حضور معاون وزیر و مسئولین اداره توسعه فرودگاه ها و مهندسین مشاور پروژه و پیمانکار مربوطه تشکیل گردید. در آن جلسه من وضعیّت را کاملاً تشریح کرده و اعلام نمودم که اگر این صورت وضعیبت بطور دقیق رسیدگی شود مسلماً رقم نهایی حدود چهل درصدِ رقم اعلان شده فعلی خواهد بود. در صورتیکه خیلی از مواردِ اجرا شده به حساب نیامده است. و در حقیقت این صورت وضعیّت بایستی از ابتدا تهیّه شود.

خاطره رسیدگی به یک صورت وضعیّت قطعی ۳

رسیدگی به صورت وضعیّت تا جایی پیش رفت که در نهایت به نتیجه رسیدیم که صورت وضعیّت با توجّه به عدم همکاری پیمانکار، قابل رسیدگی نمی باشد. و این مسئله را به مسئول اداره اعلام کردیم. در این میان مصلحت مالی من ایجاب می کرد که از ادامه کار منصرف شده و دنباله آن را رها می کردم.

سخنی چند درباره طراحی ساختمان: مواجهه با امواج

درسالهای ۱۳۶۱ و۶۲ مدیر پروژه ای در شهر یزد بودم ودرهتل آن شهر اقامت می کردم . هتل اطاق هائی داشت که یک طبقه وهمکف بودند وقتی دراین اطاقها اقامت می کردم احساس آرامش خاصّی می کردم بخصوص دروقت خواب که خیلی راحت می خوابیدم ، بعضی وقتها هم که با همکار دیگری در آن اطاقها باهم اقامت می کردیم همین آرامش را در آن همکارم نیز حس می کردم.

مدیریت ومدیریت پروژه :تشویق ، توبیخ ولی اخراج نه ..

در پروژه ای مهندس جوانی به عنوان مهندس اجرا مشغول فعالیت بود ، تقریباً اواخر کار بود ومدّتی بود که کارفرما به علّت نداشتن پول به پروژه پولی پرداخت نکرده بود .وآن جوان به پیمانکار دست دوّم گفته بود که کاررا تعطیل کند تا کارفرما مجبور شود پول بدهد،آن پیمانکار پیش من آمد وجریان را به من گفت وازمن سئوال…