خاطرات درمان خودم. ۱

با نام و یاد خدا و برای خدا.

پندار نیک + گفتار نیک + کردار نیک = زندگی نیک.

به طور کلّی خاطراتی را که در این سایت مطرح می کردم، سعی می کردم؛ خاطراتی باشد، که ربطی با پروژه های عمرانی داشته باشد، ولی خاطره ای را که اینک می خواهم باز گو نمایم، به طور کلّی ربطی به مسایل عمرانی ندارد، ولی از آنجائی که به نظرم رسید، که مطلب مهمّی می باشد، و می تواند برای همگان مفید واقع شود، لذا آن را به شرح زیر تعریف می نمایم:

حدود سال های ۱۳۶۵ بود که شدیداً حالت بی حالی و تنبلی شدید احساس می کردم، و بطور کلّی زیاده از حد غذا می خوردم، و غذا را هم با ولع خاصّی میل می کردم، و حسّ و حال کار کردن هم نداشتم، از آنجائیکه این حالات برایم غیر عادی بود، لذا به پزشک مراجعه کردم، پزشگ پس از معاینات لازم، داروهائی به من تجویز کردند، که این داروها عین داروهائی بود، که به پدرم که چندین بار سکته قلبی خفیفی داشتند تجویز کرده بودند، در عین حال آزمایش های زیادی را برای تست به آزمایشگاه نوشتند، و همچنین مقداری عکس برداری هم تجویز کردند، من آزمایشات را در یک آزمایشگاه معتبر انجام دادم، موقعیکه جواب آزمایشات را از آزمایشگاه می گرفتم، دکتری که نتیجه آزمایشات را قبل از دادن به مریض کنترل می کرد، پس از دیدن نتیجه آزمایشات، و نگاه به من بیان کرد که به نظر می رسد اشتباهی شده باشد، و از من خواستند که قسمتی از آزمایشات تکرار گردد، ولی آزمایش دوّم نیز نتیجه آزمایشات اولّی را تأیید کرد، در این آزمایشات میزان قند، کلسترول و گلیسرید من خیلی بالا نشان داده می شد.

من در برگشت از آزمایشگاه در بین راه در یک دکّه روز نامه فروشی چشمم به یک کتابی افتاد بنام جلو گیری از سکته های قلبی، که به تازکی توسّط آقای دکتر سیف الدّین نبوی تألیف شده و منتشر شده بود. من این کتاب را خریدم، و بلا فاصله پس از رسیدن به منزل، آن کتاب را شروع به مطالعه کردم، و متوجّه شدم که داروی درد من دستورات این کتاب می باشد، نه داروهائی که دکتر برایم تجویز کرده بود، لذا بلا فاصله شروع کردم به اجرای دستورات داده شده در کتاب، و داروهای تجویزی دکتر را هم کنار گذاشتم، دنبال عکس برداری های تجویزی هم نرفتم، و فقط دستورات آقای دکتر نبوی در آن کتاب را دقیقاً انجام دادم.

کتاب فوق عمل کرد قلب و عروق بخصوص مویرگ ها را تشریح کرده بود، و از اینکه پس از خوردن غذا چه اتفّاقی در وضعیّت خون به وجود می آید، کاملاً شرح داده شده بود، و نوشته بود که پس از خوردن غذاغلظت خون بالا می رود، و اگر در مویرگ های میکروسکپی تنگی ایجاد شده باشد بیشتر تنگ ترمی شود، تا اینکه احباناً یکی از این مویرگ ها مسدود شده و باعث سکته قلبی می گردد، برای جلوگیری از این حالت دستوراتی به شرح زیر داده بودند:

۱ – از خوردن کره بخصوص کره های بسته بندی شده کارخانه ای خود داری شود. در این مورد این کره ها برای شخص من حکم سم را پیدا کرده است، و به هیچوجه از این کره ها استفاده نمی کنم.

۲ – ازخوردن غدا های پر چرب و خیلی شیرین پرهیز شود.

۳ – غذا با آرامش خورده شده و کاملاً جویده شود، موقع غذا خوردن به غیر از غذا خوردن کار دیگری انجام نداده و توجّه مان کاملاً به غذا خوردن باشد. در موقع غذا خوردن از خواندن روزنامه و تماشای تلویزیون وغیره خودداری شود.

۴ – با غذا سرکه خورده شود، در این کتاب در رابطه با سرکه و مزایای آن توضیح کامل داده شده بود، و توصیه زیادی برای مصرف آن شده بود، ( باید توجّه کرد که خوردن سرکه با معده خالی اصلاً خوب نیست). از خواص سرکه باز کردن عروق بدن، احیاناً به نوعی پاک سازی عروق و با توجّه به بالا بودن اکسیژن موجود در سرکه در تأمین اکسیژن خون هم مؤثر می باشد.

۵ – بعد از خوردن هر وعده غذا یکی از دو کار را باید انجام داد؛

الف؛ استراحت مطلق به مدّت نیم ساعت. ترجیحاً در حال نشسته

ب؛ بعد از هر غذا بلا فاصله به مدّت نیم ساعت در سطح تراز ( بدون شیب) به سرعت راهپیمائی شود، در حین راه پیمائی نباید خودرا خسته کرد، و تا احساس خستگی دست داد بلا فاصله بایستی کمی استراحت نمود. در این مورد، من این روش را انتخاب کردم، و پس از هر وعده غذا بلافاصله راه می افتادم، و نیم ساعت در سطح صاف راه می رفتم، و این کار را به هیچ عنوان ترک نمی کردم. و مدت های مدید به این کار ادامه می دادم.

۶ – روزانه هشت ساعت خواب، ضروری می باشد و حتماً بایستی مراعات شود، هشت ساعت خواب، و در صورت خواب نرفتن حتماً استراحت در رختخواب ضروری می باشد. از نقطه نظر من این توصیه هم فوق العاده مهم هست. البتّه در مورد، نوع خوابیدن هم، توضیح داده شده بود، و به نظر ایشان بهترین حال خوابیدن، به صورت طاق واز می باشدچون در این حالت جریان خون در بدن به راحتی انجام می شود، و فشار زیادی به قلب وارد نمی شود.

۷ – تنفّس عمیق؛ به طوریکه همه میدانیم تنفّس عمیق برای بدن منافع زیادی دارد، و حتماً بایستی حد اقل روزانه چندین بار تنفس عمیق انجام دهیم.

۸ – دوری از استرس و نگرانی؛ همه میدانیم که استرس و نگرانی چه بلائی سر آدم می آورد، ولی متأسفانه کمتر از آن دروی می کنیم، در این مورد من برای جلوگیری از استرس و نگرانی سعی کردم وابستگی خودم را نسبت به پول حذف کنم، و مطلقا به آن وابسته نباشم، چون به این نتیجه رسیده ام؛ که سرچشمه بیشترین مشگلات، نگرانی، عدم سلامتی و غیره از وابستگی به پول پیش می آید.

من پس از مطالعه کتاب تمام دستورات آن را به طور دقیق بکار بستم، و هیچ داروئی هم نخوردم، ولی عمل کردن به دستورات کتاب را به هیچ عنوان ترک نمی کردم. پس از آن به مدّت هشت سال به پزشک و یا آزمایشگاه مراجعه نکردم، ولی پس از هشت سال یکی دو روز احساس ناراحتی کردم، و بلا فاصله چند روزی یوگا کار کردم، و پس از چند روز به آزمایشگاه مراجعه کردم، و بعد از انجام آزمایشات، خوشبختانه تمام آیتم های خونم متعادل بود، و هیچ نوع ناهنجاری نشان داده نمی شد. اینک حدود سی وپنج سال از آن سال ها می گذرد. و خدارا شکر می کنم که هیچ ناراحتی عمده ای ندارم، زیرا توصیه های آقای دکتر نبوی را مراعات می کنم.

خاطرات بعدی را هم مطالعه فرمائید.

در باره؛ هزینه بالاسری و تجهیز کارگاه
خاطرات درمان خودم. 2؛ درمان سرطان خودم
Facebooktwitterlinkedinmail

  1 comment for “خاطرات درمان خودم. ۱

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *