با نام و یاد خدا و برای خدا
پندار نیک + گفتار نیک + کردار نیک = زندکی نیک
در بازدید از پروژه در رابطه با نقاط قوّت پروژه مطالبی مطرح شد، ولی هر پروژه ای نکات ضعفی هم دارد که بهتر است به آنها هم توجّه شود، اگرچه ممکن است مسائل مطرح شده مسئله سلیقه ای باشد. ولی با وجود آن شاید طرحش جالب باشد.
۱ – در این پروژه از دید من در طرّاحی آن به استفاده از نور طبیعی کمتر توجّه شده بود، به طور مثال در طبقه اوّل ساختمان هال ورودی که فضای نسبتاً وسیعی بود اگر در ها بسته می شدند، محیط کاملاً تاریک می شد و هیچ نور طبیعی به آنجا نمی تابید. در صورتیکه اگر برای درهای ورودی مثل گذشته ها کتیبه شیشه ای در نظر می گرفتند، این فضا در روشنائی روز نیازی به مصرف برق نداشت، و در صورت قطع برق هم در تاریکی مطلق فرو نمی رفت. کتیبه شیشه ای بالای درها برای تبادل نور خیلی خوب بود که متأسّفانه امروزه حذف گردیده است.
اطراف ساختمان مورد بحث فضای آزاد و قابل نورگیری بود ولی در قسمت هائی که می شد از بیرون نور گرفت این کار را نکرده بودند. به طور مثال راه پلّه طبقه زیر همکف کاملاً تاریک بود در صورتیکه می شد پنجره ای در دیوار بالای آن قسمت تعبیه کرد.
البته این مطالبی که مطرح می شود داستان تنها به قاضی رفتن است، برای اینکه این حرفها بدون صحبت کردن با طرّاح ساختمان بیان می شود و مسلّماً از دید طرّاح هر کدام از این موارد دلیل خاصّ خودش را دارد.
به طور کلّی این روزها با هر ساختمان نوسازی که برخوردمی کنم با مسئله بی توجّهی به استفاده از نور طبیعی مواجه می شوم. همینطور که در بالا هم مطرح شد کتیبه شیشه ای تمام درهای ورودی حذف گردیده است. در اکثر ساختمانها سرویس های بهداشتی بدون روشن کردن چراغ برق تاریکخانه مطلق است.
در همین بازدید مطرح شده، در ساختمانی که جلسه هماهنگی کارفرما و مشاور و پیمانکار تشکیل شده بود، من هم به عنوان مهمان شرکت داشتم، برحسب عادت خودم که نماز را در سر وقت میخوانم، قبل از اذان ظهر با ترک جلسه، برای ادای نماز عازم نماز خانه همان ساختمان شدم، وقتی وارد نمازخانه شدم تاریکی مطلق بود، وقتی هم کلید برق را زدم چراغی روشن نشد. خوشبختانه در همین موقع آقایی از جلو نماز خانه رد می شد که متوجّه من شد و به من گفتند که اگر علاقمند باشید نماز جماعت در ساختمان دیگری برگزار می گردد، و من هم عازم آنجا هستم اگر دوست داشتید با هم به آنجا برویم، من با تشکّر از ایشان در معیّت ایشان با هم به نماز جماعت پیوستیم.
در این اتفاق هم آنچه که برای من جای سؤال داشت این بود که چرا توجّه به نور طبیعی اینقدر کمرنگ شده است؟ آیا چون برق در دسترس هست پس باید بی دلیل مصرف شود؟ و نباید به هزینه تولید و مصرف منطقی آن فکر کرد؟
مطلب جالبی که در نمازخانه اتفّاق افتاد و شاید مطرح کردن آن خالی از لطف نباشد این بود که:
در بین دو نماز امام جماعت که یک روحانی جوان با قیافه ای روحانی بودند، در رابطه با احکام دینی که گویا از قبل شروع کرده بودند شروع به صحبت کردند، بحث ایشان در رابطه با آداب وضو گرفتن بود؛ ایشان گفتند که وقتی وضو میگیریم نباید بین شستن اعضا فاصله بیافتد یعنی وقتی دست و بازوی راست را که شستیم بلا فاصله بایستی دست و بازوی چپ را بشوریم و نباید بین آنها فاصله بیافتد امّا اگر در یک منطقه گرمسیری بودیم و بازوی راست را که شستیم بلافاصله قبل از شستن بازوی بعدی بازوی اولّی خشک شد اشکالی ندارد. و اگر این موارد را مراعات نکنیم وضو باطل می شود. در این موقع من با اجازه گرفتن از ایشان پرسیدم، ببخشید باطل می شود یعنی چه؟ یعنی چه اتفّاقی می افتد؟ آیا منظور از وضو گرفتن چیست؟ اصلاً چرا وضو می گیریم، و یا چرا نماز میخوانیم؟ آیا بهتر نیست این مطالب مطرح شود تا برای جوانان ما قابل درک تر باشد تا اینهمه دین گریز نگردند؟ ایشان در مقابل این سؤالات من با احترام گفتند حتماً در این زمینه فکر می کنند. بعد از نماز که عازم رفتن از نماز خانه بودیم، به ایشان گفتم که من در وب سایت خودم در رابطه با اینکه چرا نماز میخوانم مطلبی نوشته ام که در آن مقاله به ده پانزده مورد از دلایلی که چرا نماز میخوانم اشاره کرده ام.
با طرح این موضوع از بحث اصلی خود که در رابطه با نکات ضعفی که من استنباط کرده بودم دور افتادیم، که اینک به آن می پردازیم:
۲ – هر چهار نمای ساختمان با سنگ مرمریت نماسازی شده بود، ولی توجّهی به تنوع رنگ و تنوع فرم نماها نشده بود،به طور مثال پنجره ها کاملاً چهار گوشه ساخته شده بود . کف پنجره ها با سنگ نسبتاً نازکی پوشیده شده بود که چندان دیدی نداشت. در صورتیکه می شد بالای پنجره ها را با طاق قوسی و با هره چینی آجری اجرا کرد و هره چینی آجری در دو طرف پنجره هم کار می شد. در نتیجه یک فرم زیبایی از تلفیق آجر و سنگ به وجود می آمد. و این مسئله در زیبایی داخل ساختمان نیز مؤثر می شد. بازهم جادارد مجدداً یاد آوری نمایم گه این مطالب نظر شخصی می باشد، ونمی توان این موارد را جزو نقطه ضعف پروژه به حساب آورد.
در گذشته به تنوّع رنگ و همین طور به نقش و نگار در نمای ساختمان ها توجّه بیشتری می کردند. در نتیجه ساختمان ها دیدنی و تماشایی بودند، ازقبیل ساخمان مساجد و ساختمان های مانده از گذشته. ولی امروزه به سادگی و یک نواختی آن توجّه بیشتری می شود.
در بخش بعدی دنباله این خاطره را پی می گیریم.
2 comments for “خاطره بازدید از یک پروژه. بخش ۶”