همانطور که در بخش اوّل مطرح کردم محیط آ رام جزیره و همینطور سیستم مدیریّتی شهری جزیره که با همه خلوط بودن، نظم و قانون کاملاً برقرار بود، علاقمند به کار در آنجا شدم و در نتیجه قرارداد بسته شد و کار را شروع کردیم.
طبق قرارداد پرسنل دفتر فنّی شامل چهار نفر مهندس و دو نفر تکنسین با مدیریّت خودم بود. تأمین کلیّه لوازم دفتر فنّی هم به عهده من بود و برای هر فرد از پرسنل دفتر فنّی هم یک کامپیوتر در نظر گرفته شده بود. که با توجّه به گرانی قیمت ها در جزیره کلیّه لوازم و دستگاه های مورد نیاز و لوازمّ التحریر مورد نیاز پروژه را کلّاً از تهران تهیه کرده و به جزیره بردیم. و کاررا شروع کردیم. در قرارداد کار های مربوط به نقشه برداری با دفتر فنّی نبود. ولی از آنجاییکه قبل از شروع به کار ما دفتر فنّی کارگاه رقوم مربوط به نقشه برداری را محاسبه کرده و در اختیار نقشه بر دار قرار می داد. برای اینکه وقفه ای در کار ایجاد نشود، به نا چار به همان روش ادامه دادیم، علّت این هم که رقوم نقشه برداری را دفتر فنّی می داد به خاطر سیستم ضعیف نقشه برداری بود. پروژه به آن بزرگی را فقط یک نفر نقشه بردار معمولی انجام می داد نه نقشه بردار خیلی قوی بود و نه اکیب قوی داشت.
یکی از مهندسینی که من می بایست داشته باشم، همان مسئول قبلی دفتر فنّی بود که مهندس جوانی بودند با تجربه نسبتاً کمتر که جزو کادر ما قرار گرفت.
همانطور که مطرح شد این پروژه در دو قرارداد و به عنوان رینگ غربی و رینگ شرقی اجرا می گردید. ورینگ غربی را اوّل شروع کرده بودند، در نتیجه همان مهندس دفتر فنّی، قبل از ما که کارهای رینگ غربی را انجام می داد در موقعیّت خودش باقی ماند. و بعداً با همکاران دیگر به فعالّت خود ادامه داد. و یک مهند س دیگر که با خود برده بودیم مسئولیّت رینگ شرقی را با همکاران دیگر به عهده گرفت. در این پروژه یکی از پسرانم، که تخصصّش در کامپیوتر بود، مرا همراهی می کرد، و مشاور و همکار و همراه خوبی برایم بود چون تاحدودی به کارهای ابنیه هم آشنایی داشت.
در بدو شروع کار با توجّه به تجهیزات و برنامه ای که در دفتر فنّی پیاده شد، و کار ها طبق شرح وظایفی که در قرارداد بود انجام می شد لذا تعریف و توصیف زیادی در باره دفتر فنّی می شد و حالت یک اسطوره را پیدا کرده بود. ولی بعد ها این حالت دفتر فنّی به علّت عدم همآهنگی با سیاست پروژه خود مسئله ساز شد.
طبق قراردادی که داشتیم کلیّه نقشه هارا مطالعه و بررسی کردیم و کلیّه اشکالات نقشه ها را که طوماری شده بود در آوردیم و پیشنهاداتی هم برای رفع اشکالات موجود دادیم. ولی از آنجاییکه درجامعه ما پروژه ها بخصوص پروژه های بزرگ با نیّات خاصّی تعریف می شوند و در بعضی موارد اصلاً خود پروژه چندان مطرح نمی باشد. و عمدتاً نیّت، مطرح شدن پروژه می باشد، که متأسفّانه بعد از یکی دو ماه کار کردن متوجّه شدیم که این پروژه جزو همان پروژه هایی است که با نیّت خاصّی پیاده شده است. و منظور از این پروژه یک نوع سرمایه گذاری می باشد، که در دولت قبلی تعریف شده بوده، و به نظر هم منطقی می آمد، چون سرمایه گذاری کرده و پروژه را شروع می کردند، وتوأم با اجرای پروژه تبلیغات وسیعی هم انجام می دادند، و زمین های اطراف رینگ را به فروش می رسانیدند، ولی با تغییر دولت که درست همان زمان اتفّاق افتاد، از قرار معلوم دولت منتخب جدید علاقه ای به این برنامه نشان نداد، و بودجه درست و حسابی برای پروژه در نظر گرفته نشد، در نتیجه پروژه با ضعف مالی مواجه شد. و از همان ابتدا باعدم پرداخت به موقع صورت وضعیّت ها روبرو گردید.ولی باوجود این باتوجّه به قدرت مالی شرکت پروژه ادامه پیدا میکرد. ادامه دارد.