با نام و یاد خدا و برای خدا.
پندار نیک + گفتار نیک + کردار نیک = زندگی نیک.
مهندسی ارزش قسمت هشتم؛
۱ – ۶ – مثال هائی برای مهندسی ارزش؛
۱ – ۱ – ۶ – همیشه یک راه حلّ بهتری وجود دارد؛ در یک پروژه ساختمانی که شامل سه دستگاه ساختمان بود، به ترتیب؛ ساختمان آمفی تأتر ، ساختمان اداری و ساختمان آشپزخانه عمومی. این پروژه در یکی از شهر های مازندران اجرا می شد، من شخصاً سرپرستی اجرای پروژه را به عهده داشتم، اسکلت این ساختمان ها فلزّی ( تیر آهن ) بود، یعنی ستون ها و حماّل ها از تیر آهن بود و سقف آنها را تیرچه بلوک طراحی کرده بودند، این پروژه در سالهای ۱۳۵۲ و ۱۳۵۳ شمسی اجرا می شد، در آن سال ها سیستم سقف تیرچه بلوک تازگی داشت و هنوز همه جا گیر نشده بود، لذا اجرای آن در آن شهرستان باسختی های زیادی مواجه بود، یعنی می بایست تیرچه و بلوک ها را خودمان تولید می کردیم، که با وجود حجم کمش اصلاً به صرفه نبود و مشگلات زیادی هم داشت، از جمله زمان زیادی می برد، و به صرفه هم نبود، و از نظر هزینه هم، نه به نفع کارفرما بود و نه به نفع پیمانکار ، من این مسئله را با مهندسین مشاور مطرح کردم، و اشکالات کار را هم روشن کردم و پیشنهاد دادم که طرح سقف ها را عوض بکنند، و انواع سقف های دیگر را پیشنهاد دادم، از آنجائیکه مهندسین مشاور با تجربه و آگاه بودند، پیشنهاد مرا پذیرفته و خودشان یک نوع سقف دیگر یعنی تیر آهن و طاق ضربی را ابلاع کردند، ناگفته نماند که من در پیشنهاد های خودم چندین نوع سقف پیشنهاد داده بودم به جز سقف طاق ضربی، خوشبختانه این نوع سقف هم از نظر اجرا راحت بود و همچنین از نظر قیمت هم ارزان تر تمام میشد، برای پیمانکار هم به صرفه تمام می شد. در آن زمان در جامعه ما صحبتی از مهندسی ارزش نبود، ولی واقعیّت مسئله این بود که این کار خود به نوعی یک مهندسی ارزش به معنای واقعی بود. چون هم زمان اجرا را کم کرد و هم از نظر هزینه خیلی کمتر شد. همانطور که در مقالات قبلی هم مطرح کردم بشر با بکار گیری مهندسی ارزش به مرحله کنونی رسیده است، منتهی اینک سیستماتیک تر شده است.
۲ – ۱ – ۶ – در پروژه دیگری که در سال های اخیر یعنی حدود نه سال پیش برای من پیش آمد که فکر می کنم طرح آن هم خالی از لطف نباشد؛ یک پروژه آماده سازی بود که بنا به دلایلی من از طرف پیمانکار سر پرستی پروژه را به عهده گرفتم، عمده ترین کار این پروژه خاکبرداری و خاکریزی و آماده کردن مسیر خیابان ها تا مرحله سابگرید بود، عملیّات خاکریزی خیلی به کندی پیش می رفت، وقتی بر رسی کردیم، متوجّه شدیم که خاکریزی ها با همه غلطک زنی های زیاد جواب کوبیدگی مورد نظر را نمی دهد، و مجبور به کمپاکشن بیشتر می شوند، مسئول خاکریزی معتقد بود که نوع مخلوط شن و ماسه و خاکی که استفاده می کنیم نا مرغوب است ولی از آنجائیکه من خودم نوع مصالح را دیده بودم و می دانستم مصالح مورد استفاده مورد تأیید می باشد، یعنی دانه بندی آن از نظر شن و ماسه و خاک مناسب بوده و اشکالی ندارد، بلکه اشکال در نوع کوبیدن ما باید باشد، پرسیدم آیا زمانیکه غلطک می زنید زمین، رطوبت لازم را دارد؟ جواب دادند بلی همیشه آب پاشی می کنیم و بعداً می کوبیم، پرسیدم آیا چک کرده اید که زمان کوبیدن تا چه عمقی خاک مرطوب می باشد جواب دادند که این کار را نکرده اند، گفتم پس قبل از شروع به کوبیدن یک چالی بزنید و ببینید رطوبت تا کجا رخنه کرده است؟ بعد از آنکه این کار را کرده بودند متوجّه شدند که زمین فقط به عمق دو سانتیمتر مرطوب می باشد، این مطلب را با من در میان گذاشتند، وقتی در مورد علّت این مورد بر رسی کردیم معلوم شد که اشکال از نوع آبپاشی هست، به دلیل اینکه تانکر آبپاش به موقع آب نمی آورد، از آنجائیکه آب را خریداری می کردیم و خودمان تانکر آبپاش نداشتیم، لذا زمان و نوع آبپاشی در اختیار ما نبود، و هر برنامه ای هم که پیاده می کردند که تانکر به موقع بیاید موفّق نمی شدند، در نتیجه برنامه خاکریزی به کندی پیش می رفت، به همین دلیل به فکر افتادیم که چه کار بکنیم که آب پاشی در اختیار خودمان قرار بگیرد، کلیّه ماشین آلات موجود در پروژه اجاره ای و یا کنتراتی بودند و پیمانکار به جز دو دستگاه کامیون ماشین دیگری نداشت، آن دو دستگاه کامیون هم مشغول حمل خاک بودند، پس از خیلی بر رسی کردن به این نتیجه رسیدیم که داخل یکی از این کامیون ها تانکری بگذاریم و آن کامیون را تبدیل به تانکر آبپاش بکنیم، و این کار را انجام دادیم، در نتیجه فراهم کردن آب و آبپاشی در اختیار خودمان قرار گرفت و توانستیم هر زمان و هر ساعت که می خواستیم به اندازه کافی آبپاشی بنمائیم، بدین ترتیب سرعت عملیّات خاکریزی به حالت متعادلی در آمد، با این کار کلّی در وقت و هزینه صرفه جوئی شد و همچنین سرعت اجرای کار هم بیشتر شد. این مطلب هم در نوع خودش به نوعی مهندسی ارزش بود. همیشه یک راه بهتری وجود دارد.
با توجّه به اینکه از این اتفّاقات درپروژه ها خیلی پیش می آید، و دوستان همکار زیادی هم از این کارها انجام داده اند، و تعریف آنها هم خالی از لطف نمی باشد، لذا در مقالات بعدی آنها را مطرح خوهم کرد، و همچنین سعی خواهم کرد مهندسی ارزش عمده ای که در کشور های دیگر هم اجرا شده است مطرح نمایم.
4 comments for “کنترل پروژه، مهندسی ارزش قسمت هشتم،مثال هایی برای مهندسی ارزش؛ آموزش گام به گام متره بر آورد، گام ۱۳۱ ( ۹۰،R”