همانطور که در بخش ۸ مطرح شد قراردادی برای تهیّه صورت وضعیت قطعی تنظیم کردیم، و مدیر عامل شرکت قول دادند در صورتیکه صورت وضعیت قطعی بیشتر از مبلغی شد که تا به حال دریافت کرده اند، پاداشی هم علاوه بر پورسانت قرارداد پرداخت خواهند کرد.
مدیر عامل آن شرکت شخصیّت قابل اعتماد و معتقدی داشتند و طبق شناخت من، پایبند قول و قرارهایشان بودند، و اگر حرفی می زدند و یا قولی به کسی می دادند حتماً آنرا عمل می کردند ( برخلاف عملکرد خیلی از کارفرمایان فعلی ). البتّه در آن روز گاران اکثراً رسم بر این بود و اگر کسی حرفی میزد و یا قولی می داد حتماً بر آن حرف یا قول خود پایبند بود. من با توجّه به صورت وضعیّت هایی که تهیّه کرده بودم، و در تهیّه صورت وضعیّت ها به حسب ظاهر همه موارد را حساب کرده بودم ولی با یک ظرافت خاصّی مواردی که به راحتی قابل تشخیص نبود برای روز مبادا بخصوص برای اواخر پروژ که در آمد پروژه خیلی کم می شود، نگه داشته بودم و مطمئن بودم که صورت وضعیّت قطعی مثبت خواهد شد.
اینکه میگویم به حسب ظاهر همه موارد را حساب کرده بودم، به این دلیل است که مدیر عامل شرکت شخص فوق العاده دقیقی بود و اکثر صورت وضعیت های تهیّه شده را به دقّت مرور می کرد، تا ببیند آیا همه کارهای انجام شده به طور کامل منظور شده است یا نه. البتّه ایشان در همه کارها همینقدر دقیق و پیگیر بودند. به طور مثال در رابطه با صورت وضعیّت های موقّت، ایشان در کارگاه می گشت و نکاتی را که می توانست از دید مترور مخفی بماند یادداشت می کرد، و پس از تکمیل و تحویل صورت وضعیّت، به سراغ آن می رفت و بررسی می کرد که آیا آن مورد در صورت وضعیّت منظور شده اشت یا نه؟ ناگفته نماند که این موضوع را من بعد ها متوجّه شدم. در واقع من از طریق مسئول امور مالی شرکت متوجه این امر شدم. ایشان شخص محترمی بود و در منزلی که در شهر برای اقامت اجاره کرده بودند ساکن بود. گویا مدیر عامل هم هر وقت به پروژه می آمد در همان منزل اقامت می کرد. و این مطلب را ایشان تعریف کردند: آقای مهندس شب ها صورت وضعیّت را باز می کرد، وقتی به آن مطلبی که یادداشت کرده بود می رسید، با عصبانیّت دستش را به میز می کوبید و می گفت: بد مصّب این را هم حساب کرده است.
البتّه همینطور که گفتم مدیر عامل شخص فوق العاده با نزاکتی بودند، صرفاً از اینکه نمی توانسته به حساب خودش نقطه ضعفی از متره بگیرد عصبانی و دلخور می شده! هر چند نهایتاً تهیه صورت وضعیت بدون نقص به نفع ایشان بوده و مطمئناً از این مسئله خوشحال هم می شدند. اما گویا اصولاً مسوُلین دوست دارند نقاط ضعفی از زیر مجموعه خود داشته باشند، تا در صورتیکه طرف به اصطلاح پررو بازی در آورد به رخش بکشند! و به قول معروف رویش را کم کنند. من همیشه در محیط کارم سعی داشتم وظایفی را که برایم تعریف شده با دقّت کامل انجام دهم، و هرگز هم آنرا به رخ کسی نمی کشیدم ، چون معتقد بودم کار خودم را درست انجام میدهم و این مربوط به خودم است و به هیچ کس دیگر ربطی ندارد. همچنین توانایی هایم در کارها برایم خیلی عادی بوده و معتقدم، همه این توانایی ها را دارند منتهی از آنها استفاده نمی کنند.
( ادامه دارد)