به طوریکه در بخش اوّل مطرح شد محاسبات و تهیّه مدارک باهمکاری و هم فکری مدیران شرکت با تلاش فراوان تنظیم و آماده شد و در روز معین شده تحویل مناقصه گزار گردید.
بطور معمول مناقصه گزار اوّل مدارک و اسناد رسیده از پیمانکاران را بررسی نموده و امتیاز آنها را از دیدگاههای خویش تعیین مینماید. در مرحله بعد در روز معیّنی(معمولاً) با حضور پیمانکاران شرکت کننده در مناقصه، پاکت های حاوی پیشنهاد نرخ را باز می نماید.
در این مناقصه با وجود اینکه شرکت های مهمّ و صاحب نام شرکت کرده بودند، با این حال ما با امتیاز ۸۳ نفر اوّل شده بودیم، وقتی پاکت قیمت ها نیز باز شد از نظر قیمت هم در صد پیشنهادی ما را به عنوان نفر اوّل اعلام کردند. در نهایت هم قرارداد اجرای پروژه را با ما یعنی با شرکتی که اسناد مناقصه اش را ما پر کرده بودم منعقد کردند.
در مناقصاتی که برگزار میگردد در صورتیکه مناقصه گزار جدی و قاطع بوده و نیّت اجرای پروژه را در زمان معیّن داشته باشد از پیمانکارانی که اصولی و درست کار می کنند، دعوت به عمل می آورد. چون نیّتش انجام صحیح کار و در زمان معیّن می باشد. در این نوع مناقصه ها مناقصه گزار، کار را به پیمانکاری که به طور نا معقول پایین ترین نرخ را می دهد واگذار نمی کند. از طرفی پیمانکاران عاقل و آینده نگر هم هرگز نرخ نا معقول و غیر قابل اجرا نمی دهند. لذا در زمان شرکت در چنین مناقصاتی بهتر است سعی شود سایر پیمانکاران شرکت کننده را شناسایی و رویّه پیشنهاد دادن آنها را نیز در نظر گرفت. البته سیاست من اینطور بود که سعی میکردم نرخ واقعی اجرا را به طور دقیق و مطمئّن محاسبه نمایم. ولی ضریب پیشنهادی را باتوجّه به روحیه سایر شرکت کنندگان تعیین می کردم و به مدیریّت شرکت اعلام می کردم که ضریب مطمئن و واقعی چه رقمی است، و برای برنده شدن چه ضریبی باید داد. البـتّه این اختلاف خیلی زیاد نمی شد. به دلیل اینکه در اینگونه مناقصات که معمولاً از شرکت های صاحب نام و معتبر و معروف به اجرای صحیح و منطقی کار، دعوت به عمل می آمد، اکثراً ضرایب پیشنهادی خیلی به هم نزدیک می شود. لذا دقّت و هشیاری زیادی را می طلبد.
در هرصورت ما در این مناقصه برنده شدیم و قرارداد آن منعقد گردید و شرکت کار را شروع کرد. همزمان با شروع پروژه باتوجّه به اینکه اسناد مناقصه را بنده و همکارانم تنظیم کرده بودیم و آشنایی کامل به پروژه داشتیم از من در خواست کردند که در اجرای پروژه نیز با آنها همکاری نمایم. من هم با توجّه به این که آدم هایی خوب و باشخصیّت و خوش حساب بودند، پذیرفتم و پیشنهاد دادم که اداره دفتر فنّی را به صورت پورسانتی انجام می دهم. قبول کردند و من با تعیین تعدادی مهندس مورد نیاز کار را شروع کردم.
تا این جای مطلب مسایل روتینی بوده و مورد خاصّ قابل توجّه ای نبود ولی آنچه که برای من جالب بود اینکه موارد مطرح شده در مناقصه دریک طرف و سیستم اجرای پروژه در طرف دیگر بود! در واقع هیچ یک از موارد مطرح شده در اسناد مناقصه به آن صورت پیاده نمی شد. کاری به این که کدام روش صحیح بود ندارم ولی این که ما در اسناد مناقصه یک حرفی زده بودیم و در اجرا به نوع دیگری عمل می شد برای من مورد سوال و تعجب بود. تصور می کردم علی القاعده مهندسین مشاور و یا کار فرما، ما را زیر سوال ببرند و اعتراض کنند که چرا طبق روشی که پیشنهاد داده بودید اجرا نمی کنید. ولی پس از مدّتی کار کردن متوجّه شدم که اصلاً انگار کسی از پیشنهادات پیمانکار در اسناد مناقصه خبر ندارد!
بطور مثال ما در اسناد مناقصه و در روش اجرا، اجرای پروژه را با شش تیم در نظر گرفته بودیم، البتّه طبق نظر مدیر پروژه این پیشنهاد شده بود، و با این که در اجرا هم همان فرد، اجرا کننده بود ولی عملاً با دو تیم کار می کرد. یا تعداد ساختمان ها و نقشه ای که برای تجهیز کارگاه داده بودیم نقشه دیگری بود و در عمل تجهیز کارگاه به شکل دیگری اجرا شد. البتّه پروژه به خوبی پیش میرفت و مشکل عمده ای هم پیش نمی آمد، ولی آنچه برای من جای سئوال داشت این بود که چرا ما نمی توانیم مثل کشورهای پیش رفته وقتی برنامه ریزی می کنیم طبق برنامه پیش برویم. در واقع معمولاً لحظه ای تصمیم می گیریم و عمل می کنیم.
در این پروژه من شخصاً بعد از این که کار به روال طبیعی افتاد و همکاران دفتر فنّی هم کاملاً به کار خود مسلّط شدند دفتر فنّی را با نفرات آن به خود شرکت واگذار کرده و خود را کنار کشیدم، چون مسیر بسیار طولانی بود و نیاز آنچنانی هم به وجود من نبود. پایان
1 comment for “خاطره: تنظیم اسناد مناقصه بخش پایانی”