خاطرات درمان خودم؛ ۹ ، خاطره درمان سوختگی بازویم.

با نام و یاد خدا و برای خدا.

پندار نیک + گفتار نیک + کردار نیک = زندگی نیک.

خاطره درمان سوختگی بازویم؛

در خاطره افتادن از کوه مطرح کردم که بدنم کوفتگی شدیدی پیدا کرده بود، و درد داشت، لذا مجبور شدم مدّتی استراحت نمایم، افتادن از کوه و درمان ها و دردها و کوفتگی ها باعث شده بود که مقدار زیادی ضعیف شده باشم، پس از چندی استراحت کردن در منزل، حالم نسبتاً بهتر شده بود، که یک روزی با خانواده جائی می رفتیم که من پس از مدتّی پشت فرمان نشسته بودم، در حین رانندگی ماشین جوش آورد، من ماشین را نگاه داشتم بدون توجّه ماشین را خاموش کردم، که اشتباه بود، بعد کاپوت ماشین را بالا زدم باز بدون توجّه در رادیات را باز کردم، که یک مرتبه بخار آب توأم با آب جوشان زد به بازویم و بازویم را از مچ دست تا آرنج را به شدبت سوزاند، بطوریکه کل پوست بازویم شدیداً سوخت، خوشبختانه این اتفّاق نزدیک یک بیمارستان پیش آمد، بلا فاصله به همان بیمارستان رفتیم، در بیمارستان هم بلا فاصله سوختگی بازویم را پاک سازی و ضدّ عفونی کرده و پانسمان نمودند، که در این پاک سازی کل پوست بازویم بر داشته شد، در بیمارستان دستور دادند که هر روز پانسمان بازویم تعویض گردد. همانطور که در خاطره سقوطم از کوه مطرح کردم، اکیبی که بچّه های من داشتند و اکثراً هم باهم بودند اغلب شان دانشجو بودند، و در رشته های مختلفی تحصیل می کردند، چهار پنج نفر از این بچّه ها دانشجوی پزشگی بودند، از آنجائی که این جوان ها اهل مطالعه بودند و من هم زیاد کتاب می خواندم، لذا رابطه خوبی با این بچّه ها داشتیم، و از مصاحبه و خضور هم خیلی لذّت می بردیم، و بچّه ها هم نسبت به من لطف خاصّی داشتند، در نتیجه در در مان و پانسمان بازوی من نهایت همکاری را با من می کردند، و خیلی مواظب بودند، که محل زخم میکرب نگرفته و چرکی نشود، از آنجائیکه خود من نیز به عملکرد سلّول ها تا حدودی آشنائی داشتم، به طور منظّم با سلول هایم ارتباط بر قرار کرده و آنها را تشویق به باز سازی پوست بازویم می کردم، با اینکه درمان کامل بازویم زمانی طول کشید، ولی پوست بازویم باز سازی و مثل زمان قبل از سوختگی گردید، و هیچ آثاری از سوختگی در بازوی من باقی نماند، اینک هر وقت بازوی خودم را نگاه می کنم و یادم می افتد که چطور پوست بازویم کاملاً از بین رفته بود و اینک مانند قبل از سوختگی شده است، ایمانم نسبت به قدرت درمان و باز سازی بدن بیشتر می شود.

توضیح ابنکه در دوران مریضی و درمان به هر نوعی که باشد مهم ترین مسئله اعتماد داشتن به قدرت دفاعی و باز سازی بدن، و نترسیدن و نگران نشدن هست که در بهبود آنها کمک شایانی می نماید، البتّه استراحت و داشتن آرامش هم در درمان مریضی خیلی مؤثّر می باشد.

خاطرات درمان خودم، 8 ، خاطره سقوط از کوه، کنترل درد و درمان صدمات وارده؛
خاطرات درمان خودم، 10، خاطره درمان سرماخوردگی
Facebooktwitterlinkedinmail

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *