با نام و یاد خدا و برای خدا.
پندار نیک + گفتار نیک + کردار نیک = زندگی نیک.
درمان؛ گاز گرفتکی با گاز کربنیک؛
در سال های گذشته اطاق من در منزلمان اطاق کوچکی بود حدود سه متر و خرده ای در سه متر و خرده ای و سیستم گرمایشی آن نیز بخاری گازی بود، قائدتاً وقتی در اوّل فصل سرما این بخاری ها را برای اولّین بار روشن می کنند، بایستی با حرارت زیاد روشن کرده، و مدتّی پنجره ها را باز گذاشت تا گاز و بوئی که تولید می کند خارج گردد، در یکی از سال ها در اوایل سرما این کار را نکردیم، و از همان ابتدا که بخاری را روشن کردیم، با درجه پائین روشن گذاشتیم، در نتیجه آن بو در اطاق پخش می شد، ولی من توجّهی نمی کردم، تا اینکه یک روز بعد از ظهر که داشتم نماز می خواندم دچار سرگیجه سختی شدم بطوریکه دیگر نتوانستم سر پا به ایستم، در نتیجه نشستم و می خواستم نمازم را نشسته بخوانم، ولی سرگیجه رهایم نمی کرد، بطوریکه در حال سجده هم سرم شدیداً گیج می رفت، به هر نحوی بود نمازم را تمام کرده و در رختخواب دراز کشیدم، ولی در رختخواب و در حال دراز کشیده هم حالم تغییر نکرد، و لحظه به لحظه هم بد تر می شد، بطوریکه احساس کردم دارم می میرم، در این موقع به نحوی خانواده را خبر کردم، بچّه هایم که بالای سرم آمدند و من حالم را گفتم، بچه ها متوجّه شدند که هوای اطاق خیلی سنگبن است و بلا فاصله پنجره را باز کردند، ویکی از بچّه هاهم لوله بخاری را که کمی شل شده بود و از آنجا هم گاز کربنیک داخل اطاق می شد، محکم کرد، و معلوم شد که حالت من گاز گرفتگی هست، در عین حال که خانواده در حال درست کردن شربت آب لیمو و این چنین کارهائی بودند، من به یاد دوران بچّگی خودم افتادم، و آنکه در آن دوران گاز گرفتگی را چطوری درمان می کردند، در آن زمان سیستم گرمایشی اکثراً کرسی بود، و کرسی را هم با ذغال گرم می کردند، یعنی ذغال کاملاً سوخته را با خاکسترش در منقلی می ریخته و زیر کرسی می گذاشتند، بعضی وقت ها این ذغال ها نیم سوز باقی می ماندند، و به تدریج در زیر کرسی تولید کاز کربنیک می کردند، و بچّه ها که نا خود آگاه سرشان را زیر لحاف کرسی می کردند، یعنی لحاف کرسی را به سر خود می کشیدند در نتیجه دچار گاز گرفتگی شدیدی می شدند، در این موقع بچّه یا فرد گاز گرفته را به هوای آزاد برده و روی ذغال روشن و در حال قرمز شده سرکه می ریختند، بخار متساعد شده از آن را مقابل دماغ فرد گاز گرفته می گرفتند و وادار می کردند که نفس بکشد، و به این ترتیب حال آن فرد خوب می شد، با یاد آوری این مطلب در ذهنم بلا فاصله از بچّه ها خواستم که برایم سرکه بیاورند، و من سرکه را جلو دماغم گرفته و شروع کردم به تنفّس عمیق با بوی سرکه، بعد گاز استریلی را آغشته به سرکه کرده و مقابل دماغم گذاشته و نفس کشیدم، در نتیجه به تدریج حالم بهتر شد، این مسئله باعث شد که من به خاصیّت سرکه توجّه بکنم، با توجّه به اینکه سرکه سر شار از اکسیژن هست، در نتیجه استشمام بوی سرکه حکم ماسک اکسیژن را بازی می کند، من از آن روز به این طرف در زمستان که پنجره ها بسته هست و در خیلی موارد هم بطور کلّی هوا آلوده هست، همیشه یک پیاله سرکه در کنار رختخواب خودم می گذارم، درضمن در یک شیشه کوچک دهان گشاد در دار مشابه شیشه های ویکس، گاز استریل گذاشته و با سرکه پر می کنم، و در آن را بسته و در کیف و یا جیب خودم نگاه می دارم، و در موارد ضروری که هوا خیلی آلوده هست در شیشه را باز کرده و شیشه را جلوی دماغم گرفته و نفس می کشم.
در این مورد یک روزی با دوستی تلفنی صحبت می کردم، و آن دوستم گفت که دخترش شدیداً دچار تنگی نفس شده و از این بابت خیلی رنج می کشد، با اینکه تحت درمان پزشک هست ولی باز هم تنگی نفس خیلی اذیّتش می کند، به ایشان توصیه کردم که یک گاز استریل را آغشته به سرکه نموده و جلو دماغش بگیرند تا نفس بکشند، دوستم بعداً به من زنگ زده و گفتند که این مسئله چقدر در آرام شدن تنگی نفس ایشان مؤثر می شود.
توضیح اینکه سرکه خواص خیلی زیادی دارد، حتّی خوردن آن، منتهی بایستی دقّت کرد که با معده خالی و یا در حال سرما خوردگی نباید خورده شود.
1 comment for “خاطرات درمان خودم، ۷ درمان گاز گرفتگی با گاز کربنیک”