خاطره تهیه یک صورت وضعیت، بخش ۷

مطرح شد که پروژه تقریباً به انتهای خود نزدیک می شد و با توجّه به بالا بودن حقوق من شرکت تصمیم گرفت که علاوه بر نوشتن صورت وضعیت اداره کردن کارگاه را هم به عهده من واگذار نماید، ولی من به دلایلی از پذیرفتن آن سر باز زدم . علت اصلی هم این بود که اوّلاً در اواخر پروژه کارها اکثراً خرده کاری و پر دردسر می باشد، دوّماً هزینه و درآمد کارگاه به دلیل همان خرده کاری ها هماهنگی ندارد، سوّماً ما در بدو همکاری، قرار بر این گذاشته بودیم که من فقط صورت وضعیّت را تهیّه بکنم و کار دیگری از من نخواهند. از طرف دیگر حقوقی که به صورت علی الحساب به من میدادند بالا بود و دیگر برای شرکت صرف نمی کرد که چنان حقوقی را پرداخت نماید. به همین دلیل من ترجیح دادم که کنار بکشم و در نتیجه از فردای همان روزی که این پیشنهاد به من ارائه شد دیگر به کارگاه نرفتم، از آنجاییکه به طور موقّت در تبریز ساکن شده بودم بلافاصله اسباب و لوازم خود را جمع کرده و منزلی را هم که اجاره کرده بودم تحویل صاحبخانه داده و با خانواده عازم طهران شدم.

در اینجا مطلبی که طرح آن خالی از لطف نیست ، مساله شروع و پایان هر پروژه است.  هنگام شروع کار، با توجه به ناشناخته بودن خیلی چیز ها در پروژه و مشکلات تجهیز کارگاه و تدارکات مربوطه و سایر مسائل موجود روی هم رفته مدیریت کارها نسبتاً دشوار است. و در خاتمه کار هم، رفع نواقص و خرده کاری های موجود و تقلیل نیرو ها و تمرکز مسئولیت ها در افراد مختلف، مدیریت پروژه را با چالش های زیادی مواجه میکند. و در این مرحله قبول مسئولیت پروژه اغلب منجر به زیر سوال رفتن توان مدیرتی شخص می شود. مگر اینکه فرد به قدرت مدیریت بالای خود در این زمینه اطمینان کامل داشته باشد و در هر حال پذیرفتن چنین مسئولیتی زحمت و دردسرهای فراوانی به دنبال دارد. در این مرحله به عقیده من بهترین حالت حفظ رییس کارگاه حتی در صورت لزوم به صورت نیمه وقت (به خاطر تقلیل هزینه ) می باشد، چون رییس کارگاه به مسائل آشنایی دارد و می تواند کارها را به نحو بهتری سر و سامان دهد.

مطلب دیگری که در رابطه با متره و مترور قابل بحث می باشد و در گذشته هم راجع به این مطلب صحبت شد، نقش مترور در پروژه است. به عقیده من سیستم متره در گردش مالی کارگاه رول اصلی را بازی می کند، به طور کلّی در عین حال که مترور نباید چیزی را از قلم بیاندازد ولی بایستی نوع تهیّه صورت وضعیت را به نحوی برنامه ریزی نماید که هزینه کارگاه را در تمام مدّت پروژه تأمین نماید. یعنی مواردی را به صورت نا محسوس نگه دارد و در صورت وضعیّت ها منظور نکند و در مواقعی که پروژه به هر دلیلی با کمبود مالی مواجه می شود از وجود آنها استفاده نماید. من هم با توجه به این که مدیر عامل شرکت صورت وضعیت ها را شدیداً تحت کنترل داشت، مواردی را به صورت خیلی نامحسوس در متره ها نیاورده بودم و آن موارد به نحوی بود که فقط خودم می دانستم و ضمناً می دانستم که غیر از من کس دیگری نمی تواند متوجّه آنها بشود.

پس از اینکه به طهران بر گشتم با توجّه به شناختی که از مدیر عامل آن شرکت داشتم دنبال هیچ کاری نرفتم چون اطمینان داشتم که ایشان حتماً دنبال من خواهند آمد. (ادامه دارد)

خاطره: تهیه یک صورت وضعیت بخش 6
خاطره تهیه یک صورت وضعیت، بخش 8
Facebooktwitterlinkedinmail

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *